ش
شاگرد اتو گرم، سرد ميارم حرفه، گرم ميارم حرفه !
شاه خانم ميزاد، ماه خانم درد ميكشه !
شاه مي بخشه شيخ عليخان نمي بخشه !
شاهنامه آخرش خوشه !
شب دراز است و قلندر بيكار !
شب سمور گذشت و لب تنور گذشت !
شب عيد است و يار از من چغندر پخته ميخواهد - گمانش ميرسد من گنج قارون زير سر دارم !
شبهاي چهارشنبه هم غش ميكنه !
شپش توي جيبش سه قاب بازي ميكنه !
شپش توي جيبش منيژه خانومه !
شتر اگر مرده هم باشد پوستش بار خره !
شتر بزرگه زحمتش هم بزرگه !
شتر پير شد و شاشيدن نياموخت !
شتر خوابيده شم بلندتر از خر ايستاده است !
شتر در خواب بيند پنبه دانه - گهي لف لف خورد گه دانه دانه !
شتر ديدي نديدي ؟!
شتر را چه به علاقه بندي ؟
شتر را گفتند : چرا شاشت از پسه ؟ گفت : چه چيزم مثل همه كسه !
شتر را گفتند : چرا گردنت كجه ؟ گفت : كجام راسته !
شتر را گفتند : چكاره اي ؟ گفت : علاقه بندم . گفتند : از دست و پنجه نرم و نازكت پيداست !
آن يكي مي گفت استر را كه هي- از كجا مي آيي اي فرخنده پي- گفت: از حمام گرم كوي تو - گفت:خود پيداست از زانوي تو !
شتر را گم كرده پي افسارش ميگرده !
شتر سواري دولا دولا نميشه !
شتر كه نواله ميخواد گردن دراز ميكنه !
شتر كجاش خوبه كه لبش بده ؟!
شتر گاو پلنگ !
شتر مرد و حاجي خلاص !
شتر مرغ را گفتند : بار بردار . گفت : من مرغم . گفتند : پرواز كن . گفت : من شترم !
شترها را نعل ميكردند، كك هم پايش را بلند كرد !
شراب مفت را قاضي هم ميخوره !
شريك اگر خوب بود خدا هم شريك ميگرفت !
شريك دزد و رفيق قافله !
شست پات توي چشمت نره !
شش ماهه به دنيا اومده !
شعر چرا ميگي كه توي قافيه اش بموني ؟!
شغال، پوزش بانگور نميرسه ميگه ترشه !
شغال ترسو انگور خوب نميخوره !
شغال كه از باغ قهر كنه منفعت باغبونه !
شغالي كه مرغ ميگيره بيخ گوشش زرده !
شكمت گوشت نو بالا آورده !
شكم گشنه، گوز فندقي !
شلوار نداره، بند شلوارش را مي بنده !
شمر جلودارش نميشه !
شنا بلد نيست زير آبكي هم ميره !
شنا بلد نيست زير آبي هم ميره !
شنونده بايد عاقل باشه !
شنيدي كه زن آبستن گل ميخوره اما نميدوني چه گلي !
شوهر كردم وسمه كنم نه وصله كنم !
شوهر برود كاروانسرا، نونش بياد حرمسرا !
شوهرم شغال باشد، نونم در تغار باشد !
شير بي يال و اشكم كه ديد - اينچنين شيري خدا هم نافريد . (( مولوي ))
ص
-
صابونش به جامه ما خورده !
صبر كوتاه خدا سي ساله !
صداش صبح در مياد !
صد پتك زرگر، يك پتك آهنگر !
صد تا گنجشك با زاق و زوقش نيم منه !
صد تا چاقو بسازه، يكيش دسته نداره !
صد تومن ميدم كه بچه ام يكشب بيرون نخوابه وقتي خوابيد ، چه يكشب چه هزار شب !
صد رحمت به كفن دزد اولي !
صد سال گدائي ميكنه هنوز شب جمعه را نميدونه !
صد سر را كلاه است و صد كور را عصا !
صد من پرقو يكمشت نيست !
صد من گوشت شكار به يك چس تازي نميارزه !
صد موش را يك گربه كافيه !
صفراش به يك ليمو مي شكنه !
صنار جيگرك سفره قلمگار نمي خواد !
صنار ميگيرم سگ اخته ميكنم، يه عباسي ميدم غسل ميكنم !
-
ض
-
ضرب خورده جراحه !
ضرر را از هر جا جلوشو بگيري منفعته !
ضامن روزي بود روزي رسان !
ضرر بموقع بهتر از منفعت بيموقعه !
ضرر كار كن، كار نكردنه !
ط
طاس اگر نيك نشيند همه كس نراد است !
طالع اگر اري برو دمر بخواب !
طاووس را به نقش و نگاري كه هست خلق - تحسين كنند و او خجل از پاي زشت خويش !(( سعدي ))
طبل تو خاليست !
طبيب بيمروت، خلق را رنجور ميخواهد !
طشت طلا رو سرت بگير و برو !
طعمه هر مرغكي انجير نيست !
طمع آرد بمردان رنگ زردي !
طمع پيشه را رنگ و رو زرده !
طمع را نبايد كه چندان كني - كه صاحب كرم را پشيمان كني !
طمع زياد مايه جونم مرگي ( جوانمرگي ) است !
طمعش از كرم مرتضي علي بيشتره !
ظ
-
ظالم پاي ديوار خودشو ميكنه !
ظالم دست كوتاه !
ظالم هميشه خانه خرابه !
ظاهرش چون گور كافر پر حلل - باطنش قهر خدا عزوجل !
ع
عاشقان را همه گر آب برد - خوبرويان همه را خواب برد . (( ايرج ميرزا ))
عاشق بي پول بايد شبدر بچينه !
عاشقم پول ندارم كوزه بده آب بيارم !
عاشقي پيداست از زاري دل - نيست بيماري چو بيماري دل . (( مولوي ))
عاشقي شيوه رندان بلا كش باشد ! (( حافظ ))
عاشقي كار سري نيست كه بر بالين است ! (( سعدي ))
عاقبت جوينده بابنده بود ! (( مولوي))
عاقبت گرگ زاده گرگ شود - گر چه باآدمي بزرگ شود . (( سعدي ))
عاقل بكنار آب تا پل ميجست - ديوانه پا برهنه از آب گذشت !
عاقل گوشت ميخوره، بي عقل بادمجان !
عالم بي عمل، زنبور بي عسله !
عالم شدن چه آسون آدم شدن چه مشكل !
عالم ناپرهيزكار، كوريست مشعله دار !
عبادت بجز خدمت خلق نيست - به تسبيح و سجاده و دلق نيست ! (( سعدي ))
عجب كشگي سابيديم كه همش دوغ پتي بود !
عجله، كار شيطونه !
عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد !
عذر بدر از گناه !
عروس بي جهاز، روزه بي نماز، دعاي بي نياز، قرمه بي پياز !
عروس تعريفي عاقبت شلخته در آمد !
عروس كه بما رسيد شب كوتاه شد !
عروس مردني را گردن مادر شوهر نگذاريد !
عروس مياد وسمه بكشه نه وصله بكنه !
عروس نميتونست برقصه ميگفت : زمين كجه !
عروس را كه مادرش تعريف كنه براي آقا دائيش خوبه !
عروس كه مادر شوهر نداره اهل محل مادر شوهرشند !
عزيز كرده خدا را نميشه ذليل كرد !
عزيز پدر و مادر !
عسس بيا منو بگير !
عسل در باغ هست و غوره هم هست !
عسل نيستي كه انگشتت بزنند !
عشق پيري گر بجنبد سر به رسوائي زند !
عقد پسر عمو و دختر عمو را در آسمان بسته اند !
عقلش پاره سنگ بر ميداره !
عقل كه نيست جون در عذابه !
عقل مردم به چشمشونه !
عقل و گهش قاطي شده !
علاج واقعه پيش از وقوع بايد كرد . (( ... دريغ سود ندارد چو رفت كار از دست )) (( سعدي ))
علاج بكن كز دلم خون نيايد . (( سرشك از رخم پاك كردن چه حاصل ... )) (( مير والهي))
علف بدهان بزي بايد شيرين بياد !
عيدت را اينجا كردي نوروزت را برو جاي ديگه !
غ
غاز ميچرونه !
غربال را جلوي كولي گرفت و گفت : منو چطور مي بيني ؟ گفت : هر طور كه تو منو ميبيني !
غلام به مال خواجه نازد و خواجه به هر دو !
غليان بكشيم يا خجالت ! (( مائيم ميان اين دو حالت ... ))
غم مرگ برادر را برادر مرده ميداند !
غوره نشده مويز شده است !
-
ف
-
فردا كه برمن و تو وزد باد مهرگان - آنگه شود پديد كه نامرد و مرد كيست ؟ (( ناصر خسرو))
فرزند بي ادب مثل انگشت ششمه، اگر ببري درد داره ، اگر هم نبري زشته !
فرزند عزيز نور ديده - از دبه كسي ضرر نديده !
فرزند كسي نميكند فرزندي - گر طوق طلا به گردنش بر بندي !
فرزند عزيز دردونه، يا دنگه يا ديوونه !
فرشش زمينه، لحافش آسمون !
فرش، فرش قالي، ظرف، ظرف مس، دين، دين محمد !
فضول را بجهنم بردند گفت : هيزمش تره !
فقير، در جهنم نشسته است !
فكر نان كن كه خربزه آبه !
فلفل نبين چه ريزه بشكن ببين چه تيزه !
فلك فلك، بهمه دادي منقل، به ما ندادي يك كلك !
فواره چون بلند شود سرنگون شود !
فيل خوابي مي بيند و فيلبان خوابي !
فيلش ياد هندوستان كرده !
فيل و فنجان !
فيل زنده اش صد تومنه، مرده شم صد تومنه !
ق –
-
قاپ قمار خونه است !
قاتل بپاي خود پاي دار ميره !
قاچ زين را بگير اسب دواني پيشكشت !
قاشق سازي كاري نداره، مشت ميزني توش گود ميشه، دمش را ميكشي دراز ميشه !
قاشق نداري آش بخوري نونتو كج كن بيل كن !
قاطر را گفتند : پدرت كيست ؟ گفت : اسب آقادائيمه !
قاطر پيش آهنگ آخرش توبره ميشه !
قبا سفيد قبا سفيده !
قباي بعد از عيد براي گل منار خوبه !
قدر زر، زرگر شناسد قدر گوهر، گوهري .
قران كنند حرز و امام مبين كشند ! (( ياسين كنند ورد وبه طاها كشند تيغ ... ))
قربون برم خدا رو، يك بام و دو هوا رو، اينور بام گرما را اون ور بام سرمارو !
قربون بند كيفتم، تا پول داري رفيقتم !
قربون سرت آقا ناشي، خرجم با خودم آقام تو باشي !
قربون چشمهاي بادوميت - ننه من بادوم !
قربون چماق دود كشت كاه، بده جوش پيشكشت !
قرض كه رسيد به صد تومن، هر شب بخور قيمه پلو !
قسمت را باور كنم يا دم خروس را ؟!
قسم نخور كه باور كردم !
قلم ، دست دشمنه !
قم بيد و قنبيد، اونهم امسال نبيد !
قوم و خويش، گوشت هم را ميخورند استخوان هم را دور نميندازند .
ك
-
كاچي بهتر از هيچي است !
كار از محكم كاري عيب نميكنه !
كار بوزينه نيست نجاري !
كار خر و خوردن يابو !
كارد، دسته خودشو نمي بره !
كار نباشه زرنگه !
كار، نشد نداره !
كار هر بز نيست خرمن كوفتن - گاو نر ميخواهد و مرد كهن .
كاري بكن بهر ثواب - نه سيخ بسوزه نه كباب !
كاسه گرمتر از آش !
كاسه جائي رود كه شاه تغار باز آيد !
كاسه را كاشي ميشكنه، تاوانش را قمي ميده !
كاشكي را كاشتند سبز نشد !
كاشكي ننم زنده ميشد - اين دورانم ديده ميشد !
كافر همه را بكيش خود پندارد !
كاه از خودت نيست كاهدون كه از خودته !
كاه بده، كالا بده، دو غاز و نيم بالا بده !
كاه پيش سگ، استخوان پيش خر !
كاه را در چشم مردم مي بينه كوه را در چشم خودش نمي بينه !
كاهل به آب نميرفت، وقتي ميرفت خمره ميبرد !
كباب پخته نگردد مگر به گرديدن !
كبكش خروس ميخونه !
كپه هم با فعله است ؟!
كجا خوشه؟ اونجا كه دل خوشه !
كج ميگه اما رج ميگه !
كچلي را گفتند: چرا زلف نميگذاري ؟ گفت : من از اين قرتي گريها خوشم نمياد !
كچل نشو كه همه كچلي بخت نداره !
كچليش، كم آوازش !
كدخدا را ببين ، ده را بچاپ !
كرايه نشين، خوش نشينه !
كرم داران عالم را درم نيست - درم داران عالم را كرم نيست !
كرم درخت از خود درخته !
كژدم را گفتند: چرا بزمستان در نميآئي ؟ گفت : بتابستانم چه حرمت است كه در زمستان نيز بيرون آيم ؟!
كس را وقوف نيست كه انجام كار چيست ! (( هر وقت خوش كه دست دهد مغتنم شمار )) [[ حافظ ]]
كس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من !
كسي دعا ميكنه زنش نميره كه خواهر زن نداشته باشه !
كسي را در قبر ديگري نمي گذارند !
كسي كه از آفتاب صبح گرم نشد از آفتاب غروب گرم نميشه !
كسي كه از گرگ ميترسه گوسفند نگه نميداره !
كسي كه را مادرش زنا كنه، با ديگران چها كنه !
كسي كه منار ميدزده ، اول چاهش را ميكنه !
كسي كه خربزه مي خوره، پاي لرزش هم ميشينه !
كشته از بسكه فزونست كفن نتوان كرد !
كفاف كي دهد اين باده بمستي ما - خم سپهر تهي شد ز مي پرستي ما .
كف دستي كه مو نداره از كجاش ميكنند ؟!
كفتر صناري، ياكريم نميخونه !
كفتر چاهي جاش توي چاهه !
كفشات جفت ، حرفات مفت !
كفشاش يكي نوحه ميخونه، يكي سينه ميزنه !
كفگيرش به ته ديگ خورده !
كلاغ آمد چريدن ياد بگيره پريدن هم يادش رفت !
كلاغ از وقتي بچه دار شد ، شكم سير بخود نديد !
كلاغ از باغمون قهر كرد، يك گردو منفعت ما !
كلاغ خواست راه رفتن كبك را ياد بگيره راه رفتن خودش هم يادش رفت !
كلاغ، روده خودش در آمده بود اونوقت ميگفت : من جراحم !
كلاغ سر لونه خودش قارقار نميكنه !
كل اگر طبيب بودي سر خود دوا نمودي !
كلاه را كه به هوا بيندازي تا پائين بيايد هزار تا چرخ ميخوره !
كلاه كچل را آب برد گفت : براي سرم گشاد بود !
كلفتي نون را بگير و نازكي كار را !
كلوخ انداز را پاداش سنگ است - جواب است اي برادر اين نه جنگ است .
كله اش بوي قرمه سبزي ميده !
كله پز برخاست سگ جايش شنست !
كله گنجشكي خورده !
كمال همنشين در من اثر كرد - وگر نه من همان خاكم كه هستم . [[ سعدي]]
كم بخور هميشه بخور !
كمم گيري كمت گيرم - نمرده ماتمت گيرم !
كنار گود نشسته ميگه لنگش كن !
كند همجنس با همجنس پرواز ! (( كبوتر با كبوتر باز با باز ...))
كنگر خورده لنگر انداخته !
كور از خدا چي ميخواهد ؟ دو چشم بينا !
كور خود و بيناي مردم !
كورشه اون دكانداري كه مشتري خودشو نشناسه !
كور را چه به شب نشيني !
كور كور را ميجوره آب گودال را !
كور هر چي توي چنته خودشه خيال ميكنه توي چنته رفيقش هم هست !
كوري دخترش هيچ، داماد خوشگل هم ميخواهد !
كوزه خالي، زود از لب بام ميافته !
كوزه گر از كوزه شكسته آب ميخوره !
كوزه نو آب خنك داره !
كوزه نو دو روز آب را سرد نگه ميداره !
كوسه دنبال ريش رفت سيبيلشم از دست داد !
كوسه و ريش پهن !
كو فرصت ؟!
كوه بكوه نميرسه، آدم به آدم ميرسه !
كوه ، موش زائيده !
-
گ
-
گابمه و آبمه و نوبت آسيابمه !
گاو پيشاني سفيده !
گاوش زائيده !
گاو نه من شير !
گاه باشد كه كودك نادان - بغلط بر هدف زند تيري !
گاهي از سوراخ سوزن تو ميره گاهي هم از دروازه تو نميره !
گدارو كه رو بدي صاحبخونه ميشه !
نرمي ز حد مبر كه چو دندان مار ريخت هر طفل ني سوار كند تازيانه اش ! [[ صائب]]
گذر پوست به دباغخانه ميافته !
گر بدولت برسي مست نگردي مردي !
گر بري گوش و گر زني دمبم - بنده از جاي خود نمي جنبم !
گربه براي رضاي خدا موش نميگيره !
گربه تنبل را موش طبابت ميكنه !
گربه دستش به گوشت نميرسه ميگه بو ميده !
گربه را دم حجله بايد كشت !
گربه را اگر در اطاق حبس كني پنجه بروت ميزنه !
گربه را گفتند : گهت درمونه خاك پاشيد روش !
گربه روغن ميخوره خانم دهنش بو ميكنه !
گربه شب سموره !
گربه شير است در گرفتن موش - ليك موش است در مصاف پلنگ !
گربه مسكين اگر پر داشتي - تخم گنجشك از زمين بر داشتي !
گر تو بهتر ميزني بستان بزن !
گر تو قرآن بدين نمط خواني - ببري رونق مسلماني را ! [[ سعدي]]
گر تو نمي پسندي تغيير ده قضا را ! (( در كوي نيكنامي ما را گذر ندادند ... )) [[ حافظ]]
گر جمله كائنات كافر گردند - بر دامن كرياش ننشيند گرد !
گر حكم شود كه مست گيرند - درشهرهر آنچه هست گيرند !
گر در همه دهر يك سر نيشتر است - بر پاي كسي رود كه از همه درويشتر است !
گر در يمني چو با مني پيش مني - ور پيش مني چو بي مني در يمني !
گرد نام پدر چه ميگردي ؟ - پدر خويش باش اگر مردي ! [[ سعدي]]
گرز به خورند پهلوون !
گر زمين و زمان بهم دوزي - ندهندت زياده از روزي !
گر صبر كني ز غوره حلوا سازيم !
گر گدا كاهل بود تقصير صاحب خانه چيست ؟!
گرگ دهن آلوده و يوسف ندريده !
گرهي كه با دست باز ميشه نبايد با دندان باز كرد !
گفت پيغمبر كه چون كوبي دري - عاقبت زآن در برون آيد سري !
گفت : چشم تنگ دنيا دار را - يا قناعت پر كند يا خاك گور ![[ سعدي]]
گفت : خونه قاضي عروسيست . گفت : بتو چه؟ گفت : مرا هم دعوت كرده اند . گفت : بمن چه ؟!
گفت : استاد! شاگردان از تو نميترسند. گفت : منهم از شاگردها نميترسم !
گفتند : خرس تخم ميذاره يا بچه ؟ گفت : از اين دم بريده هر چي بگي بر مياد!
گفتند : خربزه و عسل با هم نميسازند . گفت : حالا كه همچين ساخته اند كه دارند منو از وسط بر ميدارند !
گفتند : خربزه و عسل با هم نميسازند . گفت : حالا كه همچين ساخته اند كه دارند منو از وسط بر ميدارند !
گفتند : خربزه ميخوري با هندوانه ؟ گفت : هر دودانه !
گفت : نوري خونه است ؟ گفتند : علاوه بر نوري دخترش هم خونه است . گفت : نور علي نور !
گل زن و شوهر را از يك تغار برداشته اند !
گله گيهات بسرم ايشالاه عروسي پسرم !
گنج بي مار و گل بي خار نيست - شادي بي غم در اين بازار نيست ! [[ مولوي]]
گنجشك امسال رو باش كه گنجشك پارسالي را قبول نداره !
گنجشك با باز پريد افتاد و ماتحتش دريد !
گنجشك با زاغ زوغش بيست تاش يه قرونه، گاو ميش يكيش صد تومنه !
گندم از گندم برويد جو ز جو ! (( از مكافات عمل غافل نشو ... )) [[ مولوي]]
گندم خورديم از بهشت بيرونمان كردند !
گوساله بسته را ميزنه !
گوسفند امام رضا را تا چاشت نميچرونه !
گوسفند بفكر جونه، قصاب به فكر دنبه !
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من - آنچه البته بجائي نرسد فريادست ! [[ يغماي جندقي]]
گوشت جوان لب طاقچه است !
گوشت را از ناخن نميشه جدا كرد !
گوشت را از بغل گاو بايد بريد !
گوشت رانم را ميخورم منت قصاب رو نميكشم !
گوهر پاك ببايد كه شود قابل فيض - ورنه هر سنگ و گلي لؤلؤ مرجان نشود ! [[ حافظ]]
گه جن خورده !
گيرم پدر تو بود فاضل - از فضل پدر تو را چه حاصل ! [[ نظامي]]
گيرم كه مار چوبه كند تن بشكل مار - كو زهر بهر دشمن و كو مهره بهر دوست ! [[ خاقاني]]
گيسش را توي آسيا سفيد نكرده !
